2007/11/19

باز هم یک ضرب المثل

کبوتر با کبوتر باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
تایلی تایین تاپماسا ، یاماندی حالی گونو
داشتم در این عالم وبگردی می کردم که به azer.org/ رسیدم . یک عالمه شعر و قصه و ترانه و بیوگرافی خوانندگان آذربایجانی و فیلمها رسیدم . به قسمت حکایتها که سر زدم بی اختیار یاد اورقیه آنا ( مادربزرگ رقیه ) افتادم . مرحوم اورقیه آنا منبع قصه و بایاتی و ضرب المثل بود . در بین حکایتها به ضرب المثلی رسیدم که از اورقیه آنا هم طوری دیگر شنیده بودم . در این پست این حکایت از او را که در آذر اورگ خواندم می نویسم و در پست بعدی سرگذشت و قصه عشقش را خواهم نوشت .
متن کامل

وبلاک بدون فیلتر

8 comments:

نگاهی نو said...

ضرب المثل جالبی بود و حکایتی جالبتر

Anonymous said...

سلام
آره واقعا هم که راست گفتن
کبوتر با کبوتر باز با باز
شهربانو جان منتظر ماجرای عشق آنا ارقیه هستم

Anonymous said...

شهربانو جان این قصه رو مادر بزرگم برام گفته بود و من ازش سیر نمیشدم ....

Anonymous said...

درضمن ضرب المثل رو یه ذره پس و پیش نوشتی :-)
کبوتر با کبوتر باز با باز..... کند همجنس با همجنس پرواز

Anonymous said...

دخترهمسایه جون ممنون از تذکرت . درستش کردم .
شهربانو

Anonymous said...

سلام شهربانوی عزیز
باور بفرمایید کار کردن با اینترنت کم سرعت شهرمان آدم را کلافه می کند . شما همیشه مرا شرمنده می کنید تشریف می آورید ولی متاسفانه ما برای دسترسی با وبسایت های شما با مشکلات عدیده ای مواجه هستیم . امیدوارم عذر مارا به علت تاخیرهایم بپذرید . بخاطر همین مشکل این پست را ذخیره کردم که بعدا بخوانم .
موفق وشاداب و سرافراز بمانید .

Anonymous said...

سلام شهربانوي عزيز
لابد ديگه منو به ياد نمياري. بعد از مدتها اومدم بخونم و بياموزم. دارم نوشته يي كه خطاب به مامان ها گذاشتي رو مي خونم. دلم فرو ريخت از خوندن شعرهاي ناديا انجمن و سرگذشت تلخش.

Anonymous said...

سلام مامان صبا جان مگر می شود فراموشتان کنم . به وبلاکتان سر می زنم اما برای نوشتن پیام جائی وجود ندارد . آرزو می کنم که دوباره نوشتن را از سر بگیرید .
شهربانو