2007/11/09

گؤزل : زیبا


گؤزل دختری ساکت و کم حرف و گوشه گیر بود . به ندرت شلوغی و دعوا می کرد . روی هم رفته توی لاک خودش بود و کاری به کار کسی نداشت . بی سر و صدا درسش را می خواند . یک سال هم دیرتر به مدرسه اش فرستاده بودند . چون پدربزرگش فکر می کرد دختر درس بخواند یا نخواند بالاخره باید به خانه شوهر برود و شوهرداری و بچه داری بکند . یک دختر خوب باید پختن و شستن و جارو کردن را خوب یاد بگیرد . شاید دلیل راه یافتنش به مدرسه کوچ آنها از ده به شهر بود .

متن کامل

وبلاک بدون فیلتر

12 comments:

Anonymous said...

از نظر تجربي معلوم شده كه اثر يك ضربه رواني با طرز تلقي ضربه ديده از ماجرا رابطه دارد نه خود اتفاقي كه واقعا افتاده. يعني فرق نمي كند كه پدرش سوزانده باشد يا حادثه اي غير عمدي باشد.
به هر حال برداشت دختر مي تواند نتيجه مشاهداتش باشد. يعني پدر زورگويي كه نه مي خواهد و نه مي تواند انفجار هاي خشمش را مهار كند و مادري كه مايوس است. البته شايد به نوعي كه ناتواني آموخته مي نامندش.
محققي ديده بود كه اگر حيواني را زنجير كنند، اولين شوك هاي الكتريك كه به او مي دهند سعي مي كند فرار كند ولي بعد از چندين و چند شوك ديگر فكر دفاع از خود را كنار مي گذارد، حتي وقتي كه بعدا زنجير را از گردنش باز كنند. بنابر اين كار خوبي كردي كه گزل را از اول زنجير نكردي چون عدالت در دانستن حق اوست، حالا اگر وكيل هم نشود بايد بتواند درس بخواند و از قوه قضاوت مستقل خودش استفاده كند و نسل جديد تكرار نسل قبلي نباشد يا لاقل تكرار اشتباهات قبلي نباشد.

Anonymous said...

atash mizanad hekayatat. zamaneye badi bood va zamaneye badi hast, dard ast va chareii nist, zaman mibard tolooe ensaneyyat albatte agar bogzaarand.

نگاهی نو said...

ایمان دارم به اون مرد هم جنون دست داده و گرنه هیچ ادم سالمی به فکر سوزاندن مادر بچه هایش نمی افتد

خاتونك said...

چه حکایت تلخ و دردناکی. گوزل که مادر رو از دست داده و عمری هم با نفرت از پدر زندگی میکنه.

Anonymous said...

طفلک گوزل که شاهد کشته شدن مادرش بوده و باید پدرش رو تحمل می کرده... ضمنا شهربانو جان قیمت برنج دیگه هشتصد تومان نیست عزیزم، 1600-1700 تومنه :D

Anonymous said...

سلام شهربانو جان
واقعا داستان غم انگیزیه
ببینید واقعا یه مرد چه قدر باید پست باشه که همچین کاریو با زنش بکنه
میدونید چیه من بیشتر وقتها که ماجراهای وبلاگ شمارو میخونم بدجوری دلم میگیره و غصه میخورم به اینکه این تفکرهایی که قدیمیها در مورد زن جماعت داشتن چه قدر بیرحمانه بوده،البته هنوزم در بعضی مکانها و شهرها این تفکرات به قوت خودش باقیه و جای تاسف داره

Anonymous said...

شهربانو عزيز و زيبا كلام بعد از مدتها كه فيلتر شكن نداشتم امروز توانستم اينجا را بخوانم و مثل هميشه از زيبايي و سادگي قلمت لذت ببرم حرفهايت همه از دل بر مي‌آيد و حكايت از رنجهاي ما ميكند نفست گرم قلمت تيز و دلت شاد باد

Anonymous said...

سلام خانم شيرين سخن شهربانوي عزيز
خسته نباشيد و شايد اين مسائل پيش مسائلي كه در ايران البته در دنيا مخصوصا در ايران اتفاق مي افتد خيلي شني نباشد .خدا را شكر كه شغل شريف و دل رئوفي داري وگرنه شگه در اداره اي بودي اعمال بدتر از اين ها را ببيني تآئيد ميكردي كه اينها چيزي نيست . من بازهم اعتقاد دارم مقصر خوديم و بس ضمنا ايميلي برات نوشتم كه شايد
برات جالب باشه
پيروز باشي

Anonymous said...

سلام
از دیشب سعی میکنم بقیه ایمیل را برایتان بفرستم ولی موفق نمیشوم ناچارا بقیهایمیل را اینجا منویسم
فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهند:( با توجه به محتویات پرونده کلاسه بالا و امعان نظر در آن درخواست تجدیدنظر با هیچ یک از موارد مذکوردر ماده 6 قانون تجدید نظر مصوب 67انطباق ندارد و با رد درخواست تجدید نظر حکم شماره دادگاه یاد شده ابرام میگردد

هفته پیش اعلامیه درگذشت دختر مظلوم را خواندم و در مجلس ترحیمش شرکت کردم وآنجا شنیدم که خودکشی کرده است .
تفصیر را بعهده خودتان ویگذارم

Anonymous said...

شهربانوی گل گاهی درد روزگار اونقدر زیاده و طاقت انسان اونقدر کم که باعث این فاجعه ها میشود ....وگرنه که هیچ انسانی دوست نداره باعث فاجعه باشه .....من هم دلم برای مرد میسوزد و هم زن و هم بچه ....برای هر سه تاشون که همه طوری قربانی هستند

Anonymous said...

خسرو عزیز : وقتی کسی را به زنجیر می کشند و اذیتش می کنند و دفاع از خود نه تنها کمکی به او نمی کند که وضع را بدتر از آن می کند مجبور به تحمل می شود . برداشت دختر را باور کردم چون آنچه که شنیده بود و عذاب وجدان پدرش و عذرخواهی هایش بر سر مزار همسرش نشان از جرمش می داد . نمی دانم شاید دختر بعد از تحصیل و بلوغ حقایقی را فهمیده اما حیف که از آخر ماجرا بی خبرم .
شهربانو

Anonymous said...

آرمین عزیز: زمانه بدی بود و متاسفانه زیاد تغییر نکرده .و شاید نمی گذارند تغییر کند .
شهربانو