2009/08/21

سوپ خوشمزه خاله جان

مادربزرگم به ماه مرداد ( قورا پیشیرن ) می گفت. چرا که این ماه را گرمترین ماه می دانست و عقیده داشت که اگر زود دست به کار نشویم و آبغوره نگیریم ، غوره ها می رسند و شیرین می شوند و دیگر به درد کشیدن آب نمی خورند. اما این آبغوره کشیدن هم خودش حکایتی داشت. به بقال سر کوچه سفارش می کردیم و در عرض یکی دو روز قوطی های پر غوره را می آورد و به در و همسایه می فروخت. کارگری هم داشت که قوطی های غوره را داخل چرخ دستی اش می گذاشت و دم در خانه هایمان می آورد. غوره پاک کردن هم برای خودش عالمی داشت.

متن کامل

*

روایت های دیگر از تابستان و تهیه توشه زمستان به روایت امیریه - نق نقو

9 comments:

دنیز said...

سلام
مادر بزگتان چه اصطلاخ های قشنگی بکار می گرفتن
از ارائه دستورات سوپ خاله جون متشکرم

فرهاد said...

در بلاگ نیوز لینک شد
من که با وجود توضیحات شما هنوز یاد نگرفتم ، اما مطمئنم روزی دستپخت شما را خواهم خورد

حسین . امیریه said...

شهر بانو خانم عزیز اول سپاس از لینک مطلب من در ادامه یاد ماه رمضان در خانه مادر بزرگ با این مطلبتان افتادم که بیشتر افطارها آش آبغوره( آبغورا آشی )داشتیم و که تا آنجا که بیاد دارم طرز تهیه اش خیلی آسان بود آب مرغ آب غوره برنج یا بلغور لوبیا چشم بلبلی (قره گوز لوبیه) و سبزیحات معطر مانند ترخون و تره . . بود
یاد آنروزها بخیر و روح وروان این بزرگان همواره شاد باد

شهربانو said...

حسین عزیز
ما به آشی که اشاره کردید ، بامادور آشی می گوئیم که این هم موقع خرید گوجه فرنگی و درست کردن رب می پختیم این غذا را نیز در پست بعدی خواهم نوشت.

دختر همسایه said...

شهربانوی عزیز دهن هر کی از اینورا رد بشه رو آب انداختی مخصوصا من که قاتل غوره و آبغوره بودم ...شیشه ها را از دست من قایم میکردند که سر نکشم ...ولی باز پیدا میکردم و از سر هر کدوم یه ذره میخوردم تا نفهمن :-)
کئف نئجادی قیز؟ یاخچسان ؟:-)

مارال said...

http://1338455.blogfa.com/
سلام عزیزم من به زبان
ترکیه آشچی هستم خوشحال میشم به وبلاگم سربزنی واگر دوست داشتی غذاهای ترکیه و ایرانی اصیل وملل رابیزی بمن سر بزن حرفهای تازه ای در مورد آشپزی دارم
خوشحال میشم
اگر دوست دارید لطقا لینک نمایید تا ایرانیان در خارج از این گنجینه بهره مندگردد در ضمن از وبلاگ امیریه با شما دوست عزیز آشنا شدم با بهترین ارزوها

afsaneh said...

راستش من هیچوقت با آبغوره میونه خوبی‌ نداشتم و ندارم ولی‌ همیشه از بچگیم منتظر بودم که بابای خدا بیامرزم از باغ غوره بیاره و من کمک منم پاک کنم یکی‌ از لذت بچگیم این بود .ممنون که با خاطرات قشنگت من رو هم به دوران بچگیم می‌بری .میبوسمت نازنین .روح مادر بزرگت شاد و عمر خودت طولانی‌

afsaneh said...

راستش من هیچوقت با آبغوره میونه خوبی‌ نداشتم و ندارم ولی‌ همیشه از بچگیم منتظر بودم که بابای خدا بیامرزم از باغ غوره بیاره و من کمک منم پاک کنم یکی‌ از لذت بچگیم این بود .ممنون که با خاطرات قشنگت من رو هم به دوران بچگیم می‌بری .میبوسمت نازنین .روح مادر بزرگت شاد و عمر خودت طولانی‌

قربان زاده said...

سلام خانم شهربانو .
معمولا خانم های این دوره زمانه جهت تهیه آبغوره و آبلیمو و رب گوجه و بلغور و خیلی چیزهای دیگر به خود زیاد زحمت نمی دهند و همه آنهارا بصورت آماده از بازار تهیه می کنند. البته همانگونه که می دانید مادران ماو خانمهایی که کمی سن آنها بالاست با اشتیاق فراوان آنهارا خود تهیه میکرده و هنوز هم می کنند . متاسفانه حتی بتازگی توی شهرما مد شده برخی تالارها و (قهوه خانه ها)هم اقدام به تهیه و پختن سوپ هم می کنندو بسیاری از خانواده ها جهت خرید سوپ مورد نیاز خود در سر سفره اشان به آنها مراجعه می کنند .
البته من شخصا اعتقاد دارم آشپزی یک هنر است و نه تنها خانم ها بلکه آقایان نیز باید درآن تبحر داشته باشند .ضمن تشکر از طرز تهیه سوپی که نوشته اید. این آموزشها فکر می کنم برای هرکسی لازم باشد .