خوابها گاهی وقتها چنان شیرین و رویائی هستند که آدم دلش نمی خواهد بیدار شود و معلوم است که اگر زنگ ساعت یا تلفن یا در و .. مزاحم نشود آدمی خیال بیدار شدن ندارد. حتی بیدار هم که می شود زود چشمش را می بندد که ادامه خواب را ببیند. اما خوب بیدار که شد ، بخوابد هم ادامه آن خواب را نمی بیند. اما وقتی خواب وحشتناک می بیند پریدن از خواب ، حتی اگر دلت بخواهد نیز یک کمی دیر به نظر می رسد. مگر اینکه همراهت بیدارت کند که فلانی توی خواب داشتی داد می کشیدی یا گریه می کردی. گاهی وقتها کسی را که دلت نمی خواهد یک لحظه هم ببینی اش در خواب می بینی راه گریزی هم نیست.
*
نام نوید مجاهد در وبلاکستان جاودانه شد
واژگان ربوده شده به روایت افرا و پائیز
*
3 comments:
ایکاش تمامی این واقعیتهای تلخ خوابی بیش نمیبودند و دنیای بیداری جهان دیگری میبود
چه جالب بود این خواب من هم از این تیپ خواب ها می بینم راستی وبلاگ زیبایی دارید حیف که این قدر دیر پیدا کردم
خواب تلخی بود و نوشته زیبایی
Post a Comment