بر این سرنوشت ستمکار بر این سرنوشت تلخ بر عشوه و غمزه فلک بدکردار بر تمامی دردهای سینه سوز بر تمامی عشق های بی فرجام بر تمامی قصه های ناتمام اعتراض دارم * متن کامل
10 comments:
Anonymous
said...
منهم به سرنوشت به دوریها و ناملایمتی ها و ...سالهاست اعتراض دارم
خیلی زیبا و غمانگیز بود. حرف دل بود. ممنون. اگر دوست داشتید به برنامههای رادیو راجع به ایران گوش کنید: http://www.dradio.de/aod/html/?mod=aod&station=&search=iran&day1=02&month1=02&year1=2009&day2=02&month2=02&year2=2009&search_station=0&broadcast=&theme=&ACTION_SEARCH=Suchen
یک مصاحبه با آقای بنی صدر هم در همین سایت هست که خیلی جالبه.
به قول وحشی بافقی: عجب دوری و ناخوش روزگاری ست ، نه بر مردم ، نه بر دور اعتباری ست
، زمانه بر سر جنگ ست و ما ابزار خودخواهی قدرتمندانی شده ایم که حتی به فرهنگ و اخلاق ما نیز رحم نمی کنند تا بازیچه قدرت طلبی آنها شویم زمان بعیدی لازم ست تا دلها بار دیگر دل شود
10 comments:
منهم به سرنوشت به دوریها و ناملایمتی ها و ...سالهاست اعتراض دارم
ممنون شعر زیبایی بود
به ما هم سر بزن بانو خوشحال میشیم
نگاهی نو
wwwblogestan.blogspot.com
چه شعر زیبائی
شهربانو جان این ترکی اش را نداشتی ؟
موید باشی
ساحل
به چشمانی که صادق نیست
به سخنانی که زلال نیست
.
.
اعتراض دارم
خیلی زیبا و غمانگیز بود. حرف دل بود. ممنون.
اگر دوست داشتید به برنامههای رادیو راجع به ایران گوش کنید:
http://www.dradio.de/aod/html/?mod=aod&station=&search=iran&day1=02&month1=02&year1=2009&day2=02&month2=02&year2=2009&search_station=0&broadcast=&theme=&ACTION_SEARCH=Suchen
یک مصاحبه با آقای بنی صدر هم در همین سایت هست که خیلی جالبه.
سلام شهربانو جونم
منم به نامه های بی جواب اعتراض دارم !!!
شاد باشی گلم
پسرت :)
خلق این همه تصاویر تلخ و مایوس کننده ، عشق را کفن می پوشاند
کاوه عزیز
پسرم می بخشید که گرفتار بودم. اگر شعر احمد کایا را دوباره بفرستید بهتر می شود فکر کنم یک بیت یا مصراع اش افتاده
جانا سخن از زبان ما می گویی
به قول وحشی بافقی: عجب دوری و ناخوش روزگاری ست ، نه بر مردم ، نه بر دور اعتباری ست
، زمانه بر سر جنگ ست و ما ابزار خودخواهی قدرتمندانی شده ایم که حتی به فرهنگ و اخلاق ما نیز رحم نمی کنند تا بازیچه قدرت طلبی آنها شویم
زمان بعیدی لازم ست تا دلها بار دیگر دل شود
اعلیحضرت دو دستی به ضریح امام رضا چسبیده بود. رندی عملش را چنین تعبیر کرد:
من رضا
تو رضا
پدرم رضا
گور پدر نارضا
Post a Comment