چه تلخ است وقتی وبلاک می خوانی خبر درگذشت همولایتی های وبلاکشهری را بشنوی. تقویم تبعید خبر از رفتن ناخدا میداف می دهد. من نیز مثل بقیه شوکه شدم.
کاپیتان وبلاکستان جایت سبز و روانت شاد
با کمال تاسف ناخدا از میان ما رفت
ناخدا حمید کجوری معروف به ناخدای وبلاکستان رفت با دل دریائی اش
دست از سکان کشیده ، مست خواب جاودانه
کنون که می روی ای یار ، خدا ترا نگهدار
یکی از بچه های با صفای محله ی ما در بلاگ آباد از این دام برون شد.
یک وبلاک نویس دیگر ، دیگر نمی نویسد
وداع با یکی از اهالی عزیز وبلاکستان
ناخدای وبلاگستان به سمت ساحل آرامش شِراع درکشید
*
*
پیام همسر ناخدا میداف به وبلاک نویسان
*
روحش شاد.

3 comments:
شهربانوی عزیزم تسلیت میگم به خودم و تو.
حیف
شهربانوی عزیز
براستی بانوی شهری که چنین در بزرگداشت این بزرگمرد مایه گذاشته ای
قدردانی از محبت و مقام ازدست رفتگان ، نشانه علو شخصیت و نفس مطهر شما و دوستانی ست که اجازه ندادند خاموشی ناخدا به خاموشی برگزار شود
تسلیت صمیمانه مرا پذیرا باش
در ضمن ممنون بابت لینکها ، با اجازه ات منهم آنها را در وبلاگم درج می کنم
آخ از زندگی که هر چه خواست نوشت
سراسر غم و جدایی بود که برایمان سرشت
ای زندگی ، فقط یک بار بگذار تا بگذرد
بگذار خنده فقط یک بار به روی ما بنگرد
دیگر بس است ، چه داده ای به ما مگر ؟
چه مانده است که میخواهی بگیری دگر ؟
با سردی غربتت سر کردیم ، هیچ نگفتیم
با غصه هایت، روز را شب کردیم و خفتیم
دیگر چرا گلهایمان را اینچنین پر پر می کنی ؟
چرا شب را برای ماه و ستاره آخر میکنی؟
...
او رفت بی آنکه بدانیم که بود و و از کجا آمده بود . اما در رفتنش بی شک کسی در جایی دلش بس تنگ صدایش خواهد بود ...
Post a Comment