2009/06/03

عطر خوش اطلسی

بچه که بودیم تبریز بزرگ نبود. بین ائل گؤلی ( شاهگلی سابق ) و شهر این همه آپارتمان نبود. شاهگلی در آن استخر بزرگ و ساختمان وسطش و پله ها و درختان فراوانش خلاصه می شد. هوای صاف و تازه اش ، نسیم خنک شبانگاهش مردم را به گذراندن یک روز خوش تعطیلی دعوت می کرد. خرداد تمام می شد و ما بچه ها فارغ از درس و مدرسه در اشتیاق یک روز خوش در این باغ باصفا پر می کشیدیم. آن زمان تفریح و سرگرمی ما رفتن به ائل گؤلی ، باغ گلستان ، سینما بخصوص که فیلم فردین و فروزان و ظهوری نمایش داده می شد. این سه محبوبترین های ما بودند.

متن کامل

وبلاک بدون فی لتر

*

قوللاریم دولانا بوینونا بیرگون

گئنه باش قویارام دیزینه تبریز

حسرتدن هیجراندان جانا دویموشام

دویونجان باخارام گؤزونه تبریز

*

10 comments:

حسین said...

شهر بانوی عزیز با این مطلب زیبا بیش از پیش دل هوای تبریز کرد

قوللاریم دولانا بوینونا بیرگون
گئنه باش قویارام دیزینه تبریز

مورچه said...

سلام بانوی من
کاوه ام

حالتون خوبه؟

من آدرس سایت رو اشتباه داده بودما
ایمیل آخری واستون زدم
و تو پست هم باید کد رو بزنین مطلب وا شه

منتظر جوابتون هستم

دختر همسایه said...

شهربانوی عزیز تول این هوای آلوده انتخابات و دلهای گرفته این پستت بوی گل و صفای باغهای ایران رو در بر داشت ...من هم از بوی گل اطلسی خیلی خوشم میاد ...مدتی پیش به یکی از پارکهای بزرگ دانمارک رفته بودم و برای اولین بار در عمرم گل لالاعباسی دیدم ....من هم تخم گلها رو دور از دیگرون برداشتم و توی دستمال قایم کردم تا یه روزی بکارمشون :-)

پر یا said...

وایییییییی منو بردی به همچین باغی با گلهای اطلسی راستی اون گلها رو کاشتی تو باغچه .
ممنونم شهربانو جانم بابت کامنتت و فال قشنگی که برام گرفتی.من عاشق فالهای حافظم.
خلاصه دیشب ساعت 3 تموم شد فرستادمش هورااااااا.ممنونم

نسرين said...

شهربانو عزيز ما معلومه كه با اون روح لطيف و مهربانش از بچگي عاشق گل اطلسي بوده .اگر غير ازين بود كه اين پستهاي لطيفو شاعرانه سهم ما نمي‌شد .

Anonymous said...

آشنا جون ترو خدا ادای احمدی نژاد رو برامون در نیار

نسرین -ارسباران said...

اطلسی ها را گفتی...بوی اطلسی ها می شنوم..چه دوران صمیمی داشتیم ...خیلی خوب می نویسی...منو بردی ایل گولی..

Anonymous said...

محکوميت مرد ايراني به جرم همسرکشي در آلمان، اعتماد


خانواده يک زن ايراني که در آلمان به دست شوهرش کشته شده است خواستار استرداد قاتل به ايران و صدور حکم قصاص براي وي شدند.

به گزارش خبرنگار ما اين جنايت روز 13 دي ماه سال 83 در شهر دويسبورگ آلمان به وقوع پيوست و اخيراً متهم از سوي دادگاه اين کشور به 11 سال حبس محکوم شده است.
پس از کشف جسد زني در خانه اش کارآگاهان جنايي دويسبورگ به تحقيق درباره اين قتل پرداختند. آنها متوجه شدند مقتول يک زن ايراني به نام آزيتا است که يک سال پيش به همراه شوهرش رضا به آلمان مهاجرت کرده بود. از آنجا که تمام شواهد و مدارک از يک جنايت خانوادگي خبر مي داد پليس رضا را بازداشت کرد و اين مرد ضمن اعتراف به کشتن همسرش گفت قتل در جريان يک درگيري و کشمکش خانوادگي به وقوع پيوست.

پس از آن خانواده آزيتا در تهران متوجه واقعه شدند و با مراجعه به دادسراي امور جنايي درخواست کردند رضا به ايران بازگردانده و در اينجا محاکمه شود ولي چنين اتفاقي رخ نداد و دادگاه جنايي آلمان با اين استدلال که جرم در آن کشور رخ داده است خود را براي رسيدگي به پرونده صالح دانست. در اين مدت رضا و وکيل مدافعش سعي داشتند دفاعيات خود را به گونه يي تنظيم کنند که حداقل مجازات براي مرد همسرکش در نظر گرفته شود تا اينکه اخيراً دادگاه متهم را به 11 سال حبس محکوم و اعلام کرد رضا بايد تا ماه جولاي سال 2016 در زندان بماند. در پي صدور اين حکم والدين مقتول ديروز به شعبه 7 دادسراي جنايي مراجعه و درخواست خود را براي استرداد متهم بار ديگر اعلام کردند و گفتند دامادشان بايد قصاص شود. مادر آزيتا به بازپرس محمدحسين شهرياري گفت؛ دخترم پنج سال پيش با رضا ازدواج کرد. ما همه فکر مي کرديم دامادمان مرد خوبي است و مي تواند آزيتا را خوشبخت کند. آن دو خيلي زود کارهاي مهاجرت شان را انجام دادند و راهي آلمان شدند. زندگي در غربت براي دخترم بسيار سخت و زجر آور بود. او اوايل حرفي به من نمي زد تا اينکه بعد از گذشت مدتي از لابه لاي صحبت هايش متوجه شدم از زندگي اش ناراضي است. وقتي از آزيتا خواستم مشکلاتش را با من در ميان بگذارد، گفت شوهرش به او خيانت مي کند.

Anonymous said...

مادر مقتول ادامه داد؛ آزيتا به من گفت رضا با يک زن آلماني آشنا شده و با او رابطه برقرار کرده و اين زن را به خانه مي آورد. دخترم نمي توانست اين موضوع را تحمل کند اما من براي اينکه مشکل حادتر نشود و به اميد اصلاح رفتار دامادم از آزيتا مي خواستم با گفت وگو مشکل را حل کند. در تمام آن مدت به شدت نگران حال و روز فرزندم بودم و فکر اينکه او در کشوري غريب با شوهري خيانتکار چه مي کند، آزارم مي داد. تشويش ها و دلهره هايم ادامه داشت و کاري از دستم برنمي آمد تا اينکه يک روز همسايه آزيتا با من تماس گرفت و گفت شب قبل دخترم و رضا با هم درگير شده اند و دامادم آزيتا را کشته است. اين خبر برايم شوکه کننده بود و هرگز نمي توانم رضا را به خاطر اين جنايت ببخشم. اکنون دادگاه قاتل را فقط به 11 سال حبس محکوم کرده حال آنکه اين مرد بايد قصاص شود، براي همين مي خواهيم او به تهران مسترد شود و طبق قوانين ايران پاي ميز محاکمه برود.

پس از اظهارات والدين زن ايراني بازپرس شهرياري دستورهاي قضايي لازم را صادر کرد. رئيس شعبه 7 بازپرسي دادسراي جنايي درباره اين پرونده گفت؛ تحقيقات از رضا بعد از اتمام دوران محکوميت او در آلمان و بازگشت وي به ايران آغاز خواهد شد و به احتمال زياد وي به قصاص محکوم مي شود.

Anonymous said...

شهربانو جان بسیار زیبا نوشتی

negahyno