2007/08/09

آغجا قیز


آغجا قیز( دختر سفید )
در بین دانش آموزانم دخترکی سفید برفی و چشم عسلی بود که آغجا قیز صدایش می کردند . دو دندان جلوئیش افتاده بود . وای من چقدرازقیافه بچه هائی که دندان شیریشان می افتاد و هنگام خنده دندانهایشان یکی درمیان نمایان می شد خوشم می آمد . آغجا قیز هم سفید برفی و هم بامزه بود . او یکی یکدانه پدر و مادر بود . مادرش را فقط یک بار دیدم و پدرش را تقریبن هر روز هنگامی که با اتومبیل خودش دخترش را جلوی در مدرسه پیاده می کرد می دیدم .

متن کامل

وبلاک بدون فیلتر من

در رادیو زمانه - گفتگوی خودمونی - با صدای لیدا حسینی نژاد

23 comments:

Anonymous said...

" دَدَن سوغان نَنَن سارمساق ، سَن هاردان اولدون بله گولمه شكر "
در اكناف و اطراف ما چنين روايت است . طبق معمول داستان زيبايت مرا به دوران كودكي ام برد . برقرار باشين

Anonymous said...

ممنون شهربانو جان ...
کاش فرهنگ فرزند خونده داشتن باب
شه ...هم اونایی که بچه ندارن اینقدر نگرانی نداشته باشن هم یه عالمه گلی که ممکنه هر بلایی بدون خاناده بودن سرشون بیاره تو یه خانواده مهربون و صمیمی بزرگ بشن و لذت دوست داشتن و دوست داشته شدن رو درک کنن

Anonymous said...

از اين دست داستانها زياد هست در بين همه مرداني كه انقدر خود خواه هستند كه به زن مثل يك ماشين جوجه كشي
مي نگرند
و اين كه كسي به خاطر زن بودنش مجبور به تحمل ظلم مضاعف باشد شرم آور است

Anonymous said...

هميشه از فكر كردن به چنين مسايلي
پريشون و آشفته ميشم

اينجور وقتا هميشه فكر ميكنم كه اگه
مشكل از مرد بود زن بايد چه رفتاري
مي داشت ؟؟
قربان تو خواهر گلم كه حتي درد رو هم
شيرين مي نويسي
بهترين آرزوهاي دلم مال تو مهربان همزبان
شيرين گفتارم
www.sepideh51.blogfa.com

خاتونك said...

تازه این مرد خوبه بوده که پنهانی رفته با یک زنه دیگه ازدواج کرده. اینقدر در جامعه مون مردهای بد می بینیم که این میشه آدم خوب.

Anonymous said...

مطمئن باش اون آقا پیش خودش فکر میکنه که عمل جوانمردانه ای انجام داده...نه تنها زنش رو طلاق نداده بلکه اون رو به آرزوش هم رسونده!

Anonymous said...

تقریبا در تمام طول تاریخ یعنی تا حدود صد سال پیش همه فکر کی کردند که نطفه مثل تخم گیاه است و رحم زن مثل خاک. بعد معلوم شد که سهم بچه از ژن مادر پنجاه در صد است به علاوه چند تا امتیاز ژنتیک بیشتر.
ژن با زن در فارسی از یک ریشه است. امروز از نظر روانشناسی هم معلوم شده که مادر یا زن جانشین مادر سهم بیشتری در بار آوردن بچه به خصوص در سال اول و دوم بعد از تولد دارد.
خوب این مطالب که روشن نبود هیچ به علاوه در دنیای قدیم قبیله خیلی اهمیت داشت و سربلندی فرد تماما وابسته به ریشه و تبارش بود. و اعتبار قبیله هم خیلی به تعداد جمعیت آن قبیله بستگی داشت چون نیروی کار و احتمالا جنگی بیشتر داشت.
اما امروز دنیا عوض شده و افکار ما هم به قول رضا براهنی با سرعت مورچه دنبال درک دنیای دور و برمان است.
این داستان ها کمی هم مربوط می شود به عقاید جمعی ما همان عقاید ارثی که کمتر درشان شک می کنیم، مگر شهربانو قصه ای روایت کند و ما از خودمان بپرسیم، واقعا تا چه حد انسانیه؟

Anonymous said...

من فکر کنم اون آقا این حرف اشتباهی از دهنش در اومده!

Unknown said...

سلام
چوخ سویندیم سیزین وبلاگی گورمخدن !!
بیر مدتی دی کی بیر ادبی وب آخداریردیم !
سیزین وبینیز منی اوشاقلیق دورانینا آپاریر !!
منه ده باش وورسان منی سویندیررسن
anavatan.persianblog.ir
سنی گوزلیر

عمو اروند said...

سارمساق که مملو از خاصیت است قارداشی و شایدهم روی همین اصل، کودک بمادر از دست رفته‌اش، رفته بوده. شهربانوی گرامی متشکر از محبتت. برای صادق نوشتم که بادنجان بم، بی‌بلاست اگر چه خود بم، به مخروب‌ه‌ای تبدیل شد.

Anonymous said...

خسرو عزیز مادربزرگم هم برای داشتن فرزند آن هم پسر دلیلی داشت و می گفت در زمانهای قدیم که این همه شغل نبود و زنان کار بیرون از خانه نمی کردند کار مردها هم کشاورزی و دامداری و چوپانی بود و پدرها دوست داشتند فرزند پسر داشته باشند تا همراه گله به صحرا برود و یا در مزرعه کمک دست پدر باشد . وقتی اعتراض می کردم که زنها هم می توانستند این کارها را انجام دهند می گفت دخترم تو که از سوسک می ترسی اگر گرگ ببینی که سکته می کنی .
می گفت همین باورها و آرزوها به تدریج رسم شد و حالا علاقه به فرزند پسری جز ارزشها شده است .حالا نظر شما چیست لطفن بنویسید .
شهربانو

Anonymous said...

عمار عزیز من ده سیزی تانیدیغیما سئویندیم . ایسته دیم وبلاکیزا باش وورام کی آچیلمادی . سورا ان شالله باش وورارام .
شهربانو

کریم said...

خانم محترم
سلام ، من اکثرا نوشته هاتونو دنبال میکنم ، فکر میکنم شما با همسر سابقتون چنان اختلافی دارید که دشمن مردان شدید ، چنان مینویسید که انگار همه خانوم ها فاطمه و تمام آقایون شمرند . ایکاش میشد داستانهای اکثر اختلافاتی که منجر به طلاق هم شده اطلاعاتی داشتید و متوجه میشدید که خانمها هم درزندگی مشکلانی بوحود میاورند که قابل مقایسه با مشکلاتی چون مشکل شمابا همسر سابقتان (البته بنا به نوشته هاتون)نیست ، من وکیل دادکستری هستم و متوجه پایمال شدن حق خانم هستم و این مشکل فقط در ایران نیست ، این یک مشکل جهان شمول است .در کشوری که شما زندگی میکنید یعنی آلمان ، مشکل خانمها بیش از خانمهای ایرانیست .البته نمیخوام از ایران تعریف کرده باشم و این را میدانم که شاید من بعنوان فرد ضد زن معرفی بشم ولی باور کنید چنین نیست فقط من تجربه کردم که اشتباه آقایان قابل جبران ولی اشتباه خانمها گاهی چنان است که امکان جبرانش گاهی امکان پذیر نیست . فقط انتقاد من از شما که امیدوارم بدل نگیرید این است که آقایان و خانمها هر دو انسانند فقط بعضیها سواستفاده می کنند سعی کنید (ما نمیدونیم ،هرکس تنها به فاضی رود بی تقصیراست وشاید هم پدرفرزندانتان آدم ناآگاهی باشند)دلیل نمیشود که همه مردان بنابه نوشته هاتون بدند
کریم

Anonymous said...

آقای کریم وکیل محترم دادگستری :
سلام از بنده است . با تشکر از شما که وقت خود را صرف خواندن وبلاک بنده کردید . بدیهی است که تجربیات انسان روی افکارش نیز تاثیر می گذارد . اما من دشمن مردان نیستم و باور دارم که همه مردان شمر و همه زنان فاطمه نیستند و فقط حکایتها و تجربیات و دیده ها و شنیده ها را می نویمس . با نظر شما هم موافقم که این مشکل جهان شمول است و مخصوص جامعه ایرانی نیست . در همین آلمان اگر مشکلی وجود نداشت که خانه حمایت از زنان به وجود نمی آمد . به نظر من اشتباه آقایان قابل جبران است و قدرت مطلق هستند . البته که انتقاد شما را به دل نمی گیرم و امیدوار هم هستم که اینگونه خشمگین نشوید و نوشته هایم را دشمنی به حساب نیاورید . من فقط سیاه مشق می نویسم و شاید در آینده بهتر بنویسم خدا را چه دیدید .
اما از شما خواهرانه می خواهم یک کمی تعمل کنید شما که وکیل هستید و به همه مشکلات آگاهید پس از نوشته های این بنده حقیر سراپا تقصیر ناراحت نشوید .
راستی سوالی هم از شما دارم اگر زن به قول شما فاطمه نباشد و خیلی آدم بدی باشد و بی لیاقت و بی سلیقه و بدون آداب و معاشرت و زشت روی هم باشد و مهرم حلال جانم آزاد بگوید و مرد نخواهد که طلاقش بدهد کدام قانونی حمایتش می کند ؟
ببخشید که زیادی نوشتم و سرتان را درد آوردم .
شهربانو

نگاهی نو said...

این مرد عاشق زنش بوده و این روایت 2 زنه بودن را سخت تلقی می کنه در حالی که جاعه خودمون نشون میده ماشا.. از پس 3 و 4 هم جدیدا بر می یان

کریم said...

سلام خانم
ببخشید که دوباره وقتتان را میگیرم،خواستم خیلی کوتاه جواب سئوالتان را بعنوان مشاور داده باشم
همان دادگاههائی که تا حال هزاران حکم بر له خانم هاداده اند و الان بعللی اکثرا خانمها هستند که تقاضای طلاق میکنند و حکم طلاق هم میگیرند ولی
خانمهائی هم هستند که تقاضای طلاق میکنند ولی هدف دیگری غیر از طلاق دارند با مشکل روبرو میشن .اگرکسی را داریدکه واقعا طلاق میخواهد بعنوان نمونه این بنده حقیر میتوانم مجانی وکالتش را قبول کنم و 6 ماهه حکم طلاقش رابگیرم
لطفا این بار هم تفسیر نکنید که دنبال موکل هستم!!!! موفق باشید
کریم

Fathi said...

شهربانوی عزیز
من هم شنیدم کسانی که 2 زن
دارند زندگی نکبت باری را دارند
رامین

Anonymous said...

سلام شهربانوي عزيزم

اومدم صميمانه دعوتت كنم

يه شعر تازه با يه چاي قند پهلو

موافقي خانمي ؟
www.sepideh51.blogfa.com

Anonymous said...

وبلاگ جالبی دارین.

Anonymous said...

زن بیوه‌یی که باردار شد و بچه رو به دنیا آورد و از بیماری مرد چی؟...احتمالن تا آخر قصه دیگه کسی به اون فکر نمی‌کنه.

آیا واقعن مردی انقدر بالغ نیست که جواب پدرشو بده لیاقت بزرگ کردن بچه داره؟

Anonymous said...

رامین عزیز به نظر من نیز چنین زندگی زندگی واقعی نیست .
شهربانو

Anonymous said...

ساتگین عزیز تشکر از لطف شما

Unknown said...

سلام !!
چوخ چوخ سویندیم سیزین حضوروزدان !!
اله بیلیردیم کی قدیم دوستلار منی یاددان چیخاردیبلار !!!
اما آتالار سوزی دی کی دییبلر : هر شیئین تزه سی اما دوستون کهنه سی !!
سیزین قدرت قلمیز همیشه منی تحسینه وادار الییر !
یاشاسین داش ماکونین قیزی :شهر بانو خانیم
منیم وبلاگیم : anavatan.persianblog.ir