2009/11/28

حاجی خانم

به بهانه عید قربان

عید بر عاشقان مبارک باد


آن قدیمها زن جوانی بود که خیلی دوست داشت به مکه برود و حاجی خانم شود. بزرگترین آرزویش این بود که روزی به سفر حج برود و حاجی خانم واقعی بشود. اما بچه های قد و نیم قد و مادرشوهر و پدرشوهر پیر داشت. فقیر بودند و زندگی به سختی می گذشت. دوستان این زن بین خودشان او را حاجی خانم صدا می زدند و می گفتند که خدا کریم است و روزی روزگاری سفر حج قسمت او هم خواهد شد.

متن کامل

وبلاک بدون فیل تر

10 comments:

روشنايي صبح said...

خيلي لذت بردم شهربانو.با اجازه شعرش را به دوستانم ايميل مي كنم.من در كليسا و در مراسمي به زبان انگليسي كه زياد هم سردرنمي آوردم احساس رضايت و آرامش مطلوبي حس كردم و فكر مي كنم تا وقتي كسي را مي شناسيم كه مي تواند با پول سفر ما كمي راحت تر زندگي كند سفر حج واجب نمي شود.
اين جمله خيلي زيبا بود
قره گونون عمرو آز اولار

شهربانو said...

زوشنائی جان این بیت را به یادم انداختی
ای قوم به حج رفته کجائید کجائید
معشوق همینجاست بیائید بیائید

قربان زاده said...

سلام خانم شهربانو .
من نیز متقابلا عید قربان را به شما تبریک می گویم و برایتان سلامتی و شادکامی آرزو می کنم .
جمله آخر(روشنایی صبح) و بیت زیبایی که شما نوشته بودید مرا هم بیاد این شعراز شیخ بهایی انداخت .

همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن

همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

زمدینه تابه کعبه،سروپا برهنه رفتن

به مساجد ومعابد، همه اعتکاف جستن

دولب ازبرای لبیک،به وظیفه بازکردن

زمناهی ملاهی، همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن،به خدای راز گفتن

ز وجود بی نیازش،طلب نیاز کردن

به خداکه هیچ یک را، ثمرآنقدرنباشد

که به روی ناامیدی،دربسته بازکردن

قلندر said...

حج تکمیل کردن همین عرج هایی است که در روح و اندیشه مان رسیده ایم...تا به این درک و اجرای این تقدس ها نرسیده ایم حج بی معنیست...
یا حق

زن said...

تفاوت نگاههاست که باعث تفاوت زندگی ها میشه ، مثله تفاوت نگاه به دنیا از دید این دو خانوم

لیال said...

سلام خانومی
اینجا همه جیز مثل یک راه یک طرفه است حتی عید قربانش دیگه صفای گذشته را ندارد

عمو اروند said...

می‌گویند اگر در شعاعی به فاصله هفت خانه‌ در اطرافت فقیری زندگی کند، مکه بتو واجب نمی‌شود. حال حساب کن در آن قدیم‌ها که خانه‌ها بزرگ بود و آپارتمانی نشده بود، چنین حرفی زده اند. امروز تکلیف چیست؟
مسئله این است که حاجی شدن، دیگر ادای فریضه‌ی دینی نیست، یکنوع فخر فروشی است و پز دادن و برای جمعی هم پروانه‌ی کار محسوب می‌شود.

قربان زاده said...

شهربانوخانم عزیزسلام برشما .
ابن بار با ابیات غزل گونه ای از خودم بروزم . راهنمایی بفرمایید . با آرزوی سلامتی و شادکامی برایتان.

روشنايي صبح said...

بله راستش وقتي اين پست شما را مي خواندم ياد اين بيت شعر بودم.
راستي امروز صبح يك اسمس دريافت كردم.تقديم به شما.
آرزويم اينست،نتراود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد،نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشي.
راستي مدتي است كه به صاحب يك گلدان كوچك شدم و واقعاً با رشدش كيف مي كنم.از باغباني شما چه خبر اون گل حشره خوارتون هنوز سرحاله؟ :)

شهربانو said...

روشنائی جان از وسط گل حشره خوارم یک ساقه رشد کرده و غنچه داده و خودش دیگه رشد نمی کنه علتش رو نمی دونم اما بقیه گلهام حالشون خیلی خوبه