از زمانی که تصمیم گرفتم ماهی قرمز را بعنوان حیوان خانگی نگاه دارم حدود هشت نه ماهی و یا بیشتر می گذرد. ده ماهی قرمز و زرد و سفید و سیاه که به تدریج دست چین کرده و خریده ام و خیلی هم دوستشان دارم. خانه کوچکشان گرد و کروی نیست بلکه چهارگوشه و بزرگ است و غذا و فضای کافی و بهداشتی و سالم برای زندگی طبیعی دارند. کف خانه شان را با شن و سنگریزه های ریزو درشت سنگفرش کرده ام و دو گلدان زیبای آبی نیز زینت بخش گردشگاهشان شده است که ماهی فروش می گفت اواخر بهار و تمام دبستان گل های قرمز و صورتی درخواهند آورد.
*
*
می دانید شاعر این شعر کیست؟
حالمان بد نیست غم کمی می خوریم
کم که نه هر روز کم کم می خوریم
*
13 comments:
انسان ظالم است و روی همین اصل هم هست که بعضیها گیاهخوارند. شش هفتسالی گیاهخوار بودم ولی
من با نگهداشتن هر حیوانی مخالفم ، دور کردن آنها از محیط طبیعی و نیز خانواده خود ، ظلمی ست آشکار.اما ماهی قرمز را مجبورم سر سفره هفت سین بگذارم ، ماهی قبلی بیش از 3 سال همدم ما بود ، خدا کند این دوتا هم عمری طولانی کنند .
در بلاگ نیوز لینک داده شد .
سلام. يك سالي, وقتي بچه بودم بعد از جمع شدن سفره ي هفت سين مامانم مثه شما هوس كرد ماهي قرمزا رو نگه داره. يه حوض مرمر بزرگ وسط باغچه داشتيم ماهيا رو ريختيم اون تو. سالهاي زيادي ماهيا اونجا بودن. بزرگ شدن و تخم ريزي كردن. ماهياي قرمز زيبايي شده بودن بزرگ و دوست داشتني. زمستونا روي حوض يخ ميبست. ماهيا ته حوض زير يخا ديده ميشدن. تحرك كمي داشتن. تابستونا فواره وسط حوض رو باز مي كرديم و توي حياط هندونه ميخورديم...من ازدواج كردم و رفتم تهران.اون حوض و حياط و باغچه هنوز سرجاشه ولي از ماهياي قرمز خبري نيس. يادش به خير
*شهربانو جون شوخی می كنی؟ نوه دار؟ واییییی من اصلا نمیتونم تصورش رو بكنم كه تو دختر بزرگ داشته باشی. خیلی هیجان زده شدم :) دوستت دارم یه عالمه :)
** حكایت جالبی بود حكایت ماهیا های قرمز و ماهی نر رزمجو:) راستی رمز آروم شدنش چی بود؟ دو تا شدن ماهی های ماده؟
***راستی گاهی یادمون می ره از خشونت برهنه ای كه تو مراسم سربریدن گوسفند های طفلكی همیشه شاهدش هستیم:(
نازخاتون
ناز خاتون جان من یک قرن تمام است که دارم زندگی می کنم. دوسال و اندی پیش مادرزن شدم و حالا هم دلم می خواهد مادرشوهر هم بشوم البته پسرم بزرگتر است .پیرشدم نازخاتون جان
اما در مورد ماهی رزمجو ماهی فروش گفت وقتی ماهی رزمجوی نر و ماده تنها هستند ماهی نر دوست دارد جفت گیری کند . اگر ماهی ماده او را پسندید مشکلی پیش نمی آید اما اگر ماهی ماده او را نپسندید اقا ماهی خوشش نمی آید و به او حمله می کند و تا زمانی که رای او را به دست نیاورد از کتک زدن و اذیت اش دست برنمی دارد. برای حل این مشکل و نجات دادن ماهی ماده از ازار و اذیت ماهی نر باید یکی دو تا ماهی ماده به تانک اضافه کرد. ان وقت ماهی نر در حضور اشخاص ثالث دیگر میل به جفت گیری ندارد.اما باز ماهی نر لوطی گری می کند و بعضی وقتها ماده ها را اذیت می کند. ماهی نر به قدری زیباست که دوست داشتم دو تا بخرم اما ماهی فروش گفت دو تا ماهی نر اگر یک جا باشند آنقدر همدیگر را کتک می زنند که یکی بمیرد.
شهربانو جان آی یامان بو کیشیلرین الینن ...:-) ماهی هاشون هم ادا اطوار دارند :-)
این جمله بالا رو رو تقلب کردم از بغل دستیم پرسیدم:-)
چندشم میشه یاد اون سوسیس خوکا می افتم که با چه ولعی میخورن!!!!!!!!!
سلام شهربانو. هنوز 6 خط نخونده، تصور کردم که ماهی ام!!! حالا چرا من دوست دارم سربه سرت بزارم، نمیدونم!ا
راستی این چه کامنتدونیه که داری؟ وقتی میخایم کامنت بنویسیم، یه صفحه ی جدید باز میشه که تُو! رُو از متن اصلی جدا میکنه. آدم باید بچسبه به متنت تا کامنتهای پر حرارت ساطع! کنه.
عاشق و معشوق روُ هم اگه در هنگامه ی بازی ی عشق، مخسوسن جمعه شبای اول ماه ایرانی، بعد از خستگی ی گردشهای خیابانی، داعم جدا کنند، حالشون گرفته میشه، ای باحال مسلمون! و باز هم آخه من چرا سربه سرت میزارم؟! راستی! اون جریان «قرارت را نمیخاهند پاسخ گفت» چی بود ای بی حال!!ا
با سلام,شهربانو سادات
اگر نسانها مثل شما کشتن حیوانات را توصیف می کردند و اینچنین خوش قلب و با عاطفه بودند دنیا گلستان بود.
طبیعت و حیوانات در برابر انسان ظالم بی پناهند .مثل همیشه تاثیر گذار و عالی نوشتید. در نوشته های قبلی با نام " گلایه یک دختر خانم دبستانی" هم شما پاسخ زیبایی به کامنت من دادید که" حالا من شش تا ماهی قرمز دارم و گربه هم ندارم که اذیتشون کنه خیلی قشنگ هستند و هر وقت بهشون غذا می دهم و نگاهشان می کنم دلم باز میشه . چشمهای سیاهشون بین سرخی رنگشون می درخشه. ". باز هم سال نو را به شما و خانواده گرامیتان تبریک می گویم.
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش /بر در دل روز و شب منتظر یار باش . با وجود فیلترشدن وبلاگ شما در ایران که کاملا بی منطقه قبلا وبلاگ شما فیلتر نبود و فقط ادامه مطلب فیلتر می شد. ولی متاسفانه وبلاگ قایا گیزی کاملا فیلتر شده. خواندن و دیدن وبلاگ" طلایی" قایا گیزی , ارزش .داره .
خواننده همیشگی شما بعد از 3 سال. التماس دعا
دختر مهربان
با سلام,شهربانو سادات
اگر نسانها مثل شما کشتن حیوانات را توصیف می کردند و اینچنین خوش قلب و با عاطفه بودند دنیا گلستان بود.
طبیعت و حیوانات در برابر انسان ظالم بی پناهند .مثل همیشه تاثیر گذار و عالی نوشتید. در نوشته های قبلی با نام " گلایه یک دختر خانم دبستانی" هم شما پاسخ زیبایی به کامنت من دادید که" حالا من شش تا ماهی قرمز دارم و گربه هم ندارم که اذیتشون کنه خیلی قشنگ هستند و هر وقت بهشون غذا می دهم و نگاهشان می کنم دلم باز میشه . چشمهای سیاهشون بین سرخی رنگشون می درخشه. ". باز هم سال نو را به شما و خانواده گرامیتان تبریک می گویم.
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش /بر در دل روز و شب منتظر یار باش . با وجود فیلترشدن وبلاگ شما در ایران که کاملا بی منطقه قبلا وبلاگ شما فیلتر نبود و فقط ادامه مطلب فیلتر می شد. ولی متاسفانه وبلاگ قایا گیزی کاملا فیلتر شده. خواندن و دیدن وبلاگ" طلایی" قایا گیزی , ارزش .داره .
خواننده همیشگی شما بعد از 3 سال. التماس دعا
دختر مهربان
شهربانوی گرامی حواندن این نوشته ات بویژه من که علاقه وافری به حیوانات دارم ارامشی میدهد ایکاش پیامت را بگیرند خوشحالم ماهیهایت دلشادت کرده اند به زبان به زبان اینجایمان
Frohe Ostern
سلام دختر مهربون
ممنونم از محبت و لطف شما
Post a Comment