روزی پسری به دائی خود گله می کند که دائی فدای تو بشوم بدهکار شده ام و طلبکارها پاشنه در را از جا می کنند و پولشان را می خواهند .
دائی می گوید : این ناراحتی ندارد که . هر کسی برای طلب پولش آمد فقط بگو کره .
پسر حرف دائی را گوش می کند . پس از چند روز دائی ، خواهرزاده را می بیند و از او حال و روزگارش را می پرسد .
پسر می گوید : فدای تو دائی . هر طلبکاری که آمد ، فقط گفتم کره و آنها هم فکر کردند که دیوانه شده ام ، از خیر پولشان گذشتند و رفتند .
دائی می گوید : حالا که تو را از چنگ طلبکارها نجات دادم ، حداقل پول مرا بده .
پسر در جواب دائی نیز می گوید :کره .
دائی می گوید : کره کره دای یا دا کره ؟ = کره کره به دائی هم کره ؟
...
دئییر گؤنلرین بیر گونونده بیر اوغلان دایی سینا دییه ر : آی دایی باشیوا دولانیم بورجلو دوشموشه م . طلبکارلار قاپینی سیندیریرلار . منه بیر یول گؤرسه ت آخی به نیئنییم ؟ دایی دییه ر : بونون خینووی یوخدور کی هر کیم گلدی پولون ایسته مه یه ، نه دئدیلر جاوابلاریندا دئنه ن کره . اوغلان دایی سینین سؤزونه باخار . بیر نئچه گوندن سورا دایی باجی اوغلون گؤره ر حالی قضیه نی سوروشار . اوغلان دییه ر آی دای باشیوا دولانیم هر گلنه کره دئدیم . ائله بیلدیلر باشیما هاوا گلیب بوراخیب گئتدیلر . دایی دییه ر : ایندی کی من سنی اولارین الیندن قورتاردیم باری منیم پولومو وئر . اوغلان دایی نین دا جاوابیندا دییه ر کره . دایی قاییدیب دییه ر : اوغول کره کره دایی یا دا کره ؟
9 comments:
سلام شهربانوی عزیز
ما شیرازی ها هم تقریباً با همین مضمون ضرب المثلی داریم که به این می گویند ارتباط فرهنگی بین پارسیان و آذریان در سرزمین ایران
شهربانوی عزیز
نمی دانم چه عاملی باعث شده که شما هم در کشور المان اول به زبان فارسی می نویسید؟
چرا زبان مادریتان در سایه زبان فارسی قرار می دهید شاید به خاطر فارسی زبانان وب لاگتان باشد اما انها می توانند مطالب شما را از پاراگراف دوم بخوانند
آراز عزیز : وقتی داشتم این مطلب را بروز می کردم به اول و دوم فکر نکردم . چرا باید مسئله اول و دوم را پیش بکشیم ؟نه زبان مادریم زیر سایه زبان فارسی است نه زبان فارسی زیر سایه زبان مادری . هر دو زبان مستقل و غنی هستند و من دوزبانه نوشتم تا احترام و علاقه خودم را به هردو زبان و هموطنان دیگرم که بوسیله زبان فارسی با من ارتباط دارند اظهار کنم . لطفن دلگیر نشوید . دوست عزیز من که در کشور آلمان هستم نمی توانم برای هموطنانم به زبان آلمانی بنویسم آنوقت خود شما نیز متوجه داستان نمی شوید .
با احترام شهربانو
میگن بچه حلال زاده به داییش میره! این طرف هم در دوز و کلک به داییش رفته بوده. حکایت جالبی بود
I've done it.please look at this.Thank's a lot.
چون همیشه دل انگیز و مملو از نکته....
شهربانوی عزیز: با سلام نمی دانم ایمیلم چی شده که نمی توانم برایت جواب بنویسم. این را نوشتم که بدونی چی شده. حتما فردا درست می شود که برایت خواهم نوشت.
ایرج
خاتونک جان کامنت دونی وبلاکتون باز نمیشه و نتونستم چیزی بنویسم .
شهربانو
من يه جور ديگه اش رو شنيدم
Post a Comment