2007/04/27

توران خانم

توران خانم یکی از دوستان قدیمی من ، زنی باحوصله و شوخ بود . با همه مشکلاتی که داشت خنده از لبهایش دور نمی شد در مقابل کنجکاوی دیگران می گفت : دست روی دلم نگذارید که شاپالاغینان اوز قیزاردیرام ( با سیلی صورتم را سرخ نگاه می دارم ) گاهی که مرا افسرده و ناامید از زندگی می دید برایم از عبیدزاکانی حکایتهائی تعریف می کرد

2 comments:

Anonymous said...

من فکر ميکنم شوهر خوب خوبه . شوهر پدر سوخته عقده ای پولکی هيز و هرز همون بهتره که نباشه..
مگه آدم ناقص العقل و صغيره که يکی بايد حتما باشه که به آدم بگه چی کار بکن و چی کار نکن!

Anonymous said...

سلام سلام شهربانوی عزیز
خوبی خوشی سلامتی؟ خب اول اینکه این مطلبت خیلی قشنگ بود. ببین دیگه داری وکیل خانومها میشی ها بابا نمیدونی الان خانومها چه کارایی میکنن گذشت اون دوره زمونه ای که تو این پست گفته بودی. الان کاملا دیگه برعکس شده. مگه این زن زلیلا می تونن بدون اجازه زن آب بخورند؟ البته من هنوز مجردم گفته باشم.
راست یه مطلب دیگه اینکه وبلاگهای پرشین بلاگ و بلوگفا شما فیلتر شده نمیدونم بقیه میتونن ببینن یا نه ولی من نتونستم. به ماهم یه سر بزن.
برم بقیه مطالبتو بخونم آخه از قحطی اینترنت اومد - لووووول