دیروز صبح برای رفتن به محل کار ، سوار اتوبوس شدم . از خانه تا محل کارم با اتوبوس حدود بیست و پنج دقیقه راه است . ایستگاه دوم عطیه خانم سوار شد . هر گاه او سوار اتوبوس می شود در ایستگاه بعدی پیاده می شوم و منتظر اتوبوس بعدی می شوم . اما این بار پیاده شدنم موجب تاخیرم می شد و ناچار به زیارت جمال گل عطیه خانم شدم . گرچه مرا می شناسد ، اما به محض دیدنم شروع می کند به سوال پیچ کردن که خوب چه کار می کنی و چکار نمی کنی ؟ و عجب آدم لجوج و یک دنده ای هستی و سال گذشته به تو پیشنهاد کردم که بگذار آقا شوهر را بیاورم و آشتی کنید ، در را به رویم باز نکردی . این که نشد زندگی . زن باید مردی بالای سرش باشد وامروز فردا بچه ها سروسامان می گیرند و تنها میمانی ....
9 comments:
عزيزم شهربانو جان سلام
اول ميخوام روز زن رو با تأخير به تو عزيزم كه يه خانم تمام معنا هستي ، تبريك بگم
حق با شماست عزيز دلم
شوخي وقتي حد و مرز نشناخت ممكنه عواقبي حتي بسيار وخيم تر از اين داشته باشه...
داستانت منو ياد خاطره تلخي انداخت
امروز ميخوام با شهربانوي گلم مرورش كنم
خانواده اي بودن كه شيراز زندگي ميكردن
و دختر شون توي مشهد دانشجو بود
يه روز يه نفر زنگ ميزنه به اين خانواده كه : دختر شما در مشهد تصادف كرده و با حالي بسيار وخيم توي بيمارستانه...
پدر و مادر و برادر دخترك ، سراسيمه با ماشين خودشون شيراز رو به قصد مشهد ترك ميكنن..اما بين راه با يه كاميون تصادف ميكنن و هر سه نفر،
در جا از بين ميرن
در حاليكه دختر صحيح و سالم توي مشهد داشته درسشو ميخونده !!!!
جاي كبودي هاي تن و بدن زن سرهنگ خوب شده حتمأ ...اما اون سه نفر ديگه هرگز به زندگي برنمي گردن
هميشه دوستدار و دعاگوي تو
نگيــــن شيـــــراز
خود من این احساس رو دارم که یکی از نیاز های آدم توی جمع اینه که تایید بشه چون اگه کسی خودش خودش رو تایید می کنه نه این که اشتباهه ولی جای تایید دیگران رو نمی گیره. یکی از بزرگترین مشکلات ما ایرانی ها در زندگی جمعیمون اینتروزیونه به نظر من حتی برای کلتیویست بودن هم ضروری نیست فقط چیزیه که ناراحتی به بار میاره. چه اون هایی که شوخی بی مزه می کنن چه اون هایی که با گستاخی اینتروزیون می کنن یک وجه مشترک روانشناسانه دارند کنترول دیگری و حقیر شمردن طرف. اون که حرف رکیک یاد می ده در اصل از تو استفاده می کنه برای مرزشکنی خودش و اون که با اصرار می خواد تو رو بشکنه تو رو کم زورتر یا حقیر تر از خودش فرض می کنه. البته آدم ها هم نه کاملا دیوند نه فرشته ولی عقیده شخصی منم مثل توست یعنی پرهیز از آدم های بی خود. بگم که خودت رو هم تحقیر نکن این نوع خوبی از شکست نفسی نیست. مگر معیار انسانیت دوری و نزدیکی به پست پروفسوریه. من در مورد جوک و کمدی تو سایتم نوشتم. در مورد معرفت هم یه روز می نویسم. که با ساینس یکی نیست.
سلام
در مورد شما جالب بود ولی بیچاره خانم سرهنگ
سلام همشهری عزیز
وبلاگتون رو خوندم و کیف کردم.
تمام نوشته های شما رو کاملا حس کردم
پایدار باشید
امان از این شوخی های بیمزه
همينطوره شوخی خوب نيست و آدمو سبک می کنه. راستش منم از شوخی بدم می ياد مگر با دوستانی که خيلی صميمی هستم.
منهم سر این شوخی های بی مزه تاوان سختی دادم و یاد گرفتم مواظب جماعت ایرانی باشم
شهر بانوي عزيزم سلام
آمدم و مطلب زيبابت را براي چندمين بار خواندم...گفتم عرض ادبي كرده باشم ...شاد باشي و سلامت بانوي مهرباني....
شهربانو جان سلام، به کمکت احتیاج دارم دوست عزیز. یک چیز ِ کوتاهی را می خواستم برام به ترکی برگردونی. لطفن به من ایمیل بزن. شهلا
Post a Comment