2008/03/27

آتا اوجاغی : خانه پدری

در این ایام نوروزی یکی از دیدوبازدیدهای بسیار شیرین ، مهمانی رفتن دختر به خانه پدری است . خانه ای که قسمت مهمی از دوران زندگیش را آنجا گذرانده است . خانه ای که از در و دیوارش یاد و خاطره ای زیبا تراوش می کند . خانه ای که حتی تلخ ترین خاطره اش نیز لذت بخش است . دعوا با داداش بزرگه و آبجی بزرگه ، گاز گرفتن دست داداش بزرگه ، قهر و آشتی های لوس و بی مزه با دخترهمسایه ، یادآوری تک تک این خاطرات مرا به لحظات خوش و ناخوش آن دوران می برد و بی اختیار لبخند بر لبانم می نشیند . یک شب عیدی که دختر دائی ودلارام خانم میهمان ما بودند . مادرم رختخواب هر سه ما را در یک اتاق پهن کرد .

متن کامل

4 comments:

Anonymous said...

عمر کوتاه است و عمر خائن به ملت قهرمان آزربایجان کوتاهتر! مواظب خودت باش. تو خودت را به شوونیست فارس فروخته ای

Anonymous said...

ایرانی بودن و همه را ایرانی دانستن به از تجزیه طلب بودن و مزدور بیگانه
کودکی و خانه پدری خاطراتشان یاد بادکه حال بویژه در این ایام واین غربت بقول استاد شهریار
بير سينما پرده سى دير گؤزوْمده
تک اوْتوروب، سئير ائده رم اؤزوْمده

Anonymous said...

سلام وبلاگ جالبي داري اگه موافق باشي ميخوام يه سايتي رو برات معرفي كنم كه اگه ببيني ضرر نمي كني
خصوصا براي ما وبلاگ نويسان خيلي بدرد بخوره
توضيحات بيشتر:www.sobhdam.com/sobhdam-small.html
کد مورد نطر را از اينجا دريافت کنيد:www.sobhdam.com/cod.txt
يه سري به وبلاگ من بزن اگه مايلي تبادل لينك كنيم:
www.sorenia.blogfa.com

خاتونك said...

دقیقا درست گفتی شهربانو جان. خونه پدری خیلی مزه میده!
کاش لینک ترانه رو تو یوتیوب میذاشتی