2006/10/31

فرنگیس


آن سال که مردی خود را قاضی و وکیل و مدعی العموم و شاهد عینی و هیات منصفه و ... کرد و زنش را به جرم خیانت با چاقو سلاخی کرد و تبرئه شد و دست از پا درازتر و سراپا غرور و غیرت مردانگی به زندگی پر افتخار و پاکیزه خود ادامه داد ، زن کشی به این شیوه و روش مد سال شد . یکی دو نفر از مردان با غیرت زن خود را بدین طریق سلاخی کردند که دستگیر هم شدند ماجرا به کجا ختم شد اطلاع دقیق ندارم .

14 comments:

Anonymous said...

سلام. جقدر خوبه که مطلب جدید رو به طور کامل در صفحه ی اول آوردید
ماجرای درناکی بود. امیدوارم برا فرنگیس اتفاق بدی نیوفته و واقعا اون مرد بی گناه باشه. خدا فرنگیس رو به صفای دلش نگه داره

Anonymous said...

واقعآما داریم در این دنیای ظاهرآمترقی به کجا میریم؟خدا کنه فرنگیس به خاطر باطن پاکش صدمه نبینه آمین.

Anonymous said...

اخبار زیادی در این مورد هست و آخرین موردی که من یادمه خبری در همین نوع بافت بود که به سازمان های بین المللی هم رسید و همه جای دنیا پخش شد. بنابر این من می گم این یک مسئله منفرد نیست بلکه نمونه واره. اما می خوام بگم در عین حال این مثل یک کابوس ناامنی برای خیلی از زن ها هم هست. خوب در مقابل ناراحتی و فشار روانی ما چیکار می کنیم؟ یکیش اینه که قضیه رو نفی می کنیم یا کم اهمیتش می کنیم. من با اجازتون می خوام اصافه کنم که این روایت ها دست کم به این درد می خوره که مشکلات رو ببینیم. چون دیدن اولین قدمه و مطمئا نیستم که ما هنوز این قدم رو برداشته باشیم. چون خیلی هم اسون نیست مثلا دیدن فرنگیس و راحت خوابیدن شبش. شاید فرنگیس برای قبول کردن یک قسم دلایل خودش رو داشت که بخواد با زندگیش ریسک کنه ولی خیلی از ما نداریم و با کرامت و حرمتمون ریسک می کنیم.

Anonymous said...

خیلی سرنوشت همسر اولی غم انگیز بود امیدوارم فرنگیس سرنوشت بهتری داشته باشه گرچه دلم میگه اینطور نبوده نمی دونم
شهربانو عزیز تبریکات صمیمانه منو همراه با بهترین ارزوها بپذیرین. وقتی خوندم خیلی خوشحال شدم.

Anonymous said...

دارم به فنای زن نگون بختی که کشته شد فکر می کنم
دست هایش را می بینم که بیرون از خاک مانده است و چشمانش که به آن سمت پنجره نگاه می کنند
دارم به بچه هایش فکر می کنم
جامعه آسیب دیده
رشد خشونتی که در روح آنها بوجود آمده در کدام اقیانوس مهر و الفت شستشو داده میشه؟

Anonymous said...

گل اميد چه کودکانه ... روييده است ... در اين بيابان بی آب و علف ! گاهی روزگار ميتازد بر هر آنچه که از اراده بر خيزيد .. و گاهی مردها ميگريند .... تنهای تنها ! گاهی سرو چمان آزادی میل چمن نمیکند .. بغض اندیشه های درد ... در گذر رهگذران آرامش راهزنی میکند ... گاهی خورشید مهربان دست سرد تو را نمیگیرد ... گاهی بی نهایت اشک است
وب جوبی داری به من سر بزن.......با تبادل لینک موافقی؟

Anonymous said...

خسرو عزیز : این دست اتفاقها هنوز هم به شکلهای مختلف ادامه دارد ونه تنها به این زودیها ریشه کن نمی شود که بیشتر نیز می شود .معلو م است که وقتی فلانی فتوی می دهد که زنها نیاز به کتک خوردن دارند باید منتظر اوضاع بدتر از این هم باشیم . تعجب می کنم که ایشان چگونه روانشناس هم شدند . کاش سیلی محکمی به گوش نامبرده نواخته می شد و یا با کمربند به جانش می افتادند تا اول مزه تنبیه بدنی را می چشید و سپس سخن می گفت . کتک دل زن را آرام نمی کند بلکه نفرت از شوهر را موجب می شود .
میدانید هر وقت از کنار آن آپارتمان می گذشتم احساس می کردم صدای زنی را که بین هوا و زمین معلق است می شنوم که فریاد می زند و کمک می طلبد و هیچ کس صدایش را نمی شنود . همیشه وحشت می کردم . شاید با نوشتن دینی را که نسبت به او داشتم ادا کردم و فریاد بی صدایش را به گوش همه رساندم .
شهربانو

p-f said...

نمی دانم چه کسی تعبیر میكند
عريانِ خواب مرا
گرچه باور دارم
تو در انتهای
وسعت رویاهام
ارزو نیستی ... میدانم
نزدیک تر از این لحظه هایی با من
که وقت وقت گریه و گلایه نیست

Anonymous said...

سلام شهربانوی عزيز. والا نمی دونم چی بگم. متاسفانه ... . راستش من هميشه غصه اينجور حوادث رو می خورم. چند روز پيش تو يکی از سايت های خبری خوندم دختری قربانی سو ظن برادرش شد و به ضرب گلوله ... . نمی دونم تا کی بايد دختران معصوم زير دست مردانی باشند که از مردونگی فقط ريش و سبيلش رو يدک می کشن.

Anonymous said...

سلام شهربانوی عزیز
بالاخره فرنگیس عاقبت به خیر شد؟؟؟؟

Anonymous said...

بادرود بر شهربانو زن متولد ماکو؛
بادرود قایاقیزی دختر پاک قایا؛
بادرود بر شاهدخت سربلند ایرانی.
قایا را خوب می شناسی؟
قایا کوهی سربلند و استوار همانند ایران‌زمین؛
قایا کوهی که تاکنون هیچ صخره‌نورد و کوه‌نوردی توانایی فتح قله آن‌را نداشته است باز همانند ایران،
قایا کوهی که در جهان هیچ همانندی ندارد پنداری که خود ایران است؛
قایا کوهی با سری پیش‌آمده چون نقشه ایران؛
قایا و مسجدی آرام‌گرفته در زیر چتر او؛
قایا و مسجد و یار همیشگی آذری‌ها، ابوالفضل؛
قایا و یار جاودانه‌اش حسن دش.
حسن دش ماکویی را می شناسی؟
حسن دش آریوبرزنی دیگر از سرزمین پاک و اهورایی ایران؛
حسن دش کسی که نمونه‌اش را مادر گیتی نزاده است؛
حسن دش کسی که یک تنه در مقابل تهاجم وحشیانه ترکان عثمانی ایستاد و ننگ تسلیم را نپذیرفت؛
حسن دش جوانمردی که از فرازقایا تنها با 19 عدد فشنگ یک روز تمام لشکر خونریز ترکیه را زمین‌گیر کرد و نه تنها ماکو، بلکه ایران‌زمین را تا زمانی‌‌که در بدن جان داشت از آلودگی مهاجمان پاک نگاه داشت؛
حسن دش که نتوانست حتی در آخرین لحظه زندگی پربارش، کشورش را زیر سلطه بیگانگان ببیند و همزمان با آخرین فشنگ خود به شهادت رسید ومتجاوزان ترک عثمانی آرزوی دستگیری او را با خود به گور بردند.
آری حسن دش الگوی آذربایجان است، الگوی ایران است، الگوی آزادگان است؛
آری هنوز فرزندان دلیر حسن دش در ماکو زنده‌اند و همراه با دختران پاک قایا، با جدایی‌طلبان بیگانه‌پرست تا آخرین قطره خون خود خواهند جنگید.

Anonymous said...

لیلوای عزیز از تون تشکر می کنم . لطفن آدرس وبلاکتون رو دوباره بنویسید .
شهربانو

Anonymous said...

شهربانو جان، داشتم ترانه ها را جای دیگر داون لود می کرد که پیام گذاشتی. حالا قابل داون لود کردن هستند.

Anonymous said...

یادم هست. نوجوان بودم به بهانه ای مرد قناد را ورنداز می کردم باور نمی کردم قاتل برای ناموس در مقابلم ایستاده واقعا آدمی تا کجا پایین می رود؟