2012/01/23

این شوخی بی مزه

روز بارانی و کسل کننده ای بود. هاله زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسی ، گفت:« اورزولا اینجاست تو هم بیا با هم باشیم. »
گفتم :« نه نمی آیم. می دانم که شب سریال هنری هشتم را نگاه می کنی. مزاحم نمی شوم.»
گفت :« چه مزاحمتی؟ تو هم دوست داری ، با هم تماشا می کنیم. »
گفتم:« تو را می شناسم ، پا می شوی و شام درست می کنی و پذیرائی می کنی و نمی توانی فیلمت را ببینی.»
متن کامل


*


خواب دیدم - در رادیو زمانه


*

No comments: